سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سفارش تبلیغ
تو ماندی من رفتم دوشنبه 87/7/15 ساعت 3:34 عصر

تو ماندی من رفتم

آغاز آمدنت را چند روز قبل منتظر بودم. همه دلم را برای تو خالی کرده بودم زیرا تو زیاد بودی و من کم .

همه اتاقهای دلم برای  تو بود ولی توباز جا نداشتی.

یادم نبود از خدا بخواهم دلم را به وسعت دریا پهنا دهد تا در زیر سقف داخل خانه من باشی.

من مهمان خدا بودم وتو مهمان من

من نبودم همه نوشتند تو رفتی وبا تو وداع کردند. حال من آمدم تا بگویم

 تو نرفتی

ماند ه ای  تو

 ماند ه ای در زبانم

مانده ای در چشمانم

مانده ای در افکارم

رمضان تو نیامدی که بروی آمده ای که بمانی در اعمالم.

آمدی تا به من بگویی برو  از خود به خدا مقصد را به من نشان دادی

آمدی تا من یه سوی محبوب بروم. تشویقم کردی  ترغیبم کردی تا من سفر خود را آغاز کنم

امسال در کنار دریا به خدا می اندیشیدم. چقدر دریا زیباست.نه خدایا چقدر تو زیبایی.

چه موج هایی کوچک وبزرگ   چه غرشهایی 

شبها پا پاهای برهنه روی ماسه ها راه میرفتم. کف پاهایم چه تمیز شده بود. خدایا وقتی ماسه هایت پاهای من را تمییز می کند یاد تو در دلم چه می کند. 

با تو بودم شبها در کنار آبهای خروشان

رمضان وقتی با تو به دور دستهای دریا نگاه میکردم چه حس عجیبی داشت.

وقتی با تو در کنار ساحل فکر میکردم چه حال عجیبی داشت. حالا فهمیدم اگر همه چیز رنگ اورا بگیرد بوی او را می دهد یعنی چه.

چه رمضانی که با تو در کنار ثامن الحجج (علیه السلام ) غریب خوبیها با بوسه زدن بر ضریحش افطار میکردم وچه امسال که با نگاه به نعمتهای آبیش به استقبال سحر میرفتم هر دو یک حس داشت واحساس لطیف را به یادم می آورد.

بعضی شبها ساحل از نعمت وزش باد محروم بود. ساحل نشینان شرم عرق بودند. آه سرد برای نبود باد مثل موج در دریای جانمان بالا وپایین میرفت. یعنی این همه عرق برای نبود یک نعمت. پس چرا تا به حال برای نبود نعمتها عرق برصورتم ننشسته بود واه سرد دلم را خنک نکرده بود.

 هر چه بالای صخره راه می رفنم  به تو نزدیک می شدم ودریا پایین تر می رفت. بعضی وقت ها می خواست با موجی خودش را به من برساند اما نمی توانست.

خدایا وقتی رمضان با من بود نگاه تو هم تغییر کرده بود بیشتر هوایم را داشتی.

رمضان می گویند رفته ای اما یودنت را حس میکنم.

ساحل تو هم مرا به شرم در آورد. شرم از چشمانم شرم از اندیشه هایم حرفهایم نوشته هایم  گفته هایم

ای چشم از تو معذرت می خواهم که رنج دیدن گناه را بر تو تحمیل کردم.

 مرا ببخش قبل از آنکه زبان باز کنی وسخن به گلایه بکشانی.

 ای گوش از شنیده هایم پشیمانم حلالم کن.

 ای زبان مرا ببخش که تو را از بیان سخن های زیبا محروم کردم وتو را به حرفهای اباطیل آراستم.

سر تو فراموش نکرده ام که چه افکاری را در تو جا دادم.

ودستهایم وپاهایم

اینها همه در ظاهر پشت پرده کسان دیگری هم هستند که باید مرا حلال کنند مثل افکارم دلم اه سینه ام ضربان قلبم که به خاطر چه وبرای چه میتپید از همه رشما شرمنده ام

خدایا نسیم رمضان را یه سویم فرستادی تا صورتم نعمت خشک بودن را احساس کند

رمضان تو بمان در چشمم قلبم زبانم دستم نیتم  تو بمان این من هستم که باید بروم

چون همه جا با من بودم

خدایا تا من بود فرصتی برای تو نبود حال من میروم تو بمان من می روم تو بمان

ومن می روم به سوی یار علیه السلام با توشه ای که تو لقمه لقمه چیده ای

خدایا به تمام تو می اندیشم  تمام من برای توو تو برای من بمان

ساحل نشین دریای رمضان

 یک طلبه با عبای مشکی

: یک طلبه با عبای مشکی

تو مرا یاد کنی یا نکنی من به یادت هستم ()


ِْلیست کل یادداشت های این وبلاگ

به یاد دوران وبگردی
امضاء از یک هنرمند
ساخت ایمیل
تبلیغ مدرن 2
تبلیغ مدرن1
چگونه می خوای جوابش رو بدی
روز افتخار نسل نوع انقلاب
رفتار عمر با زنان
استدلال به غیرت عرب
تقدیم به مادر پاکیها 2
تقدیم به بانوی پاکیها1
چند معمای فکری
معرفی کتاب
تقدیم به رهبر عزیزم
یک قرار عاشقانه
[همه عناوین(75)][عناوین آرشیوشده]

خانه
مدیریت
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 
 Atom 



:: کل رفقای من::
193878


:: رفقای امروز ::
2


:: رفقای دیروز ::
18



:: درباره حقیر ::

یک طلبه با عبای مشکی

:: لینک به وبلاگ ::


:: پیوندهای روزانه::

مذهبی [6]
[آرشیو(1)]


:: آرشیو ::

طوفا ساعت 3
مشتریهای خدا
یک امام جمعه در دست اشرار
بخون و گرنه از دستت می ره
یک امام جمعه در دست اشرار
یک شیعه با سلاح قلم 1
فاطمه سرچشمه پاکیها
7. یک شیعه با سلاح قلم 2
میوه درخت طوبی
سوغات مشهد
نعمتی به نام فاصله
پرسش و پاسخ پیرامون انسان
هرگز به فکر خوشایند مردم نباش
عشق دودی
آیا کار این مرد درست است؟؟؟؟
شیخ حسنعلی نخودکی
به بهانه غربت بقیع
یک شیعه با سلاح قلم 4
کی دانشجو است؟
بیایید مجانی مهربان باشیم
نیاز من و تو چیه؟
تو ماندی من رفتم
روحانیت؟؟؟؟؟؟؟؟
امام زمان با دین جدید
عاشقانه با معشوق
الوعده وفا
مناظره
امامت در کودکی
تصاویر جدید اغتشاشات
اتفاقات در انتخابات


:: دوستان من (لینک) ::

عاشق آسمونی
لحظه های آبی
بتلیجه
مهندس محی الدین اله دادی
خاکستر این شراره دیگر سرد است...
یادداشتها و برداشتها
.: شهر عشق :.
منطقه آزاد
رازهای موفقیت زندگی
سربازی در مسیر
عشق پنهان
گروه اینترنتی جرقه داتکو
سکوت پرسروصدا
هدیه
صفحات خط خطی
مهندسی متالورژِی
آرامش جاویدان در پرتو آموزه های اسلام
مناجات با عشق

exchange55
فکر نو مساوی پیشرفت
دین حق
تبلیغ ِآگهی
ESPERANCE55
تا ریشه هست، جوانه باید زد...
.:تـــــیم آی تــــــــــی:.
::::: نـو ر و ز :::::
سفر به ماوراء
سیر بی سلوک
دوستانه و صمیمانه
دفتر چه یادداشت یک خواهر طلبه
باز مانده تنها
سیری به ماوراءالطبیعه
یک سید دوست داشتنی
ثروتمند ترین مرد جهان
عاشورا
یه مخلوق
پایگاه اطلاع رسانی حجت الاسلام دهشتی


:: لوگوی دوستان من ::






































:: بیا با هم رفیق بشیم ::

 

:: موسیقی وبلاگ::


  گزارش تصویری مراسم کانون
 
   دوستانه و صمیمانه
 
   وبلاگ برادران کانون - گروه آر وی
 
   وبلاگ ویژه سفر کربلای 82 کانون
 
   واحد دانشجویی کانون - باصر
 
   مدرسه متافیزیک کانون
  
   نگارخانه کانون - فال و تماشا
 
   آموزشگاه زبان انگلیسی کانون
 
   وبلاگ آموزشگاه زبان
 
   نمآهنگ های کانون
 
   انجمن شعر خواهران کانون
 
   واحد قرآنی خواهران کانون - فاران
 
   واحد قرآنی برادران کانون - ابرار
 
   واحد طلاب کانون
 
   ورزش و کانون
 
   واحد امداد کانون
 
   لخته های دل من
 
   معرفی کانون
 
   واصل - واحد شهدای کانون
 
   رهپویان چه خبر؟
 
   واحد هنری کانون - وری نایس
 
   وبلاگ واحد هنری کانون
 
  وبلاگ کاروان مشهد نوروز 83 کانون

 
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن