سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سفارش تبلیغ
وابستگان عشق سه شنبه 87/3/14 ساعت 5:4 صبح

می خواستم تقدیمش کنم ولی دیدم ارزشی نداره،برگ سبزی است...یا شاید هم برگ خشکی که می ره زیر پا و له می شه و فقط صدای خورد شدنش.../به هر جهت تقدیم به دل خودم می کنم بلکه تکانی بخورد و...
عشق به پایان رسید               خون تو پایان نداشت

وابستگان عشق...

و اما عشق

و امشب من برایت می نویسم     عشق پایانی ندارد       سر شوریده ام جز یاد تو آهنگی ندارد

و اما شب

چرا امشب خموش است          ساکت است              سرد است

ولی ماه در آسمانی که مال توست می درخشد

و اما ماه

و من در حسرت دیدار آن ماه ی که هر شب می درخشد توی قلبم

و اما قلب

همان قلبی که امشب می خورد زخم

وآیا هست مردی که مرهم گذارد روی این زخم

واما مرد

در کمیابی است این مردانگی           وامشب می برند با خود ناموس این مردانگی

و تو در کوچه می گشتی خمیده    به دنبال مردی             و می برد آن مرد را نامردی

و اما نامرد

ومی زد عشق را نامردی                    وفریادی نمی آمد زمردی

واما فریاد

چه خوش صوتی است این فریاد        و اشکم داد زد امشب به فریاد

و اما اشک

همان هستی من                                  در تجارتخانه دل

که هر روزش خریدارم                        به سیمی یا زری یا آهی از دل

واما آخرین دل

دلم امشب شکست است            وناموس خدا چشمانش بسته است

و گلهایش همه پژمزده هستند      ولی بر عشق تو وابسته هستند
..................................................

گرگی گرسنه را در مرتعی گذر و بر استری نظر افتاد.خواست بحیلتی او را بیفکند و طعمه خود کند، رو بدو آورده سلام کرد و استر پرسید که تو کیستی و در پی چیستی.گفت من یکی از حکمای یونان و در علم ابدان سر آمد دورانم چنانچه مزاج هر گیاهی را دانم و علاج هر مرضی توانم.از آنجا که ادای شکر این نعمت را در مداوای ضعفا دیده و ضعف قلبی در تو مشاهده گردیده بعلاج سوء مزاجت حاضر آمدم.اگر بر زمین نشینی تا دستی بر دلت گذارم و ضمادی برءالساعه بکار برم،مرض چوعت مقطوع شود و هرگز از پی آب و علف در معرض تلف بر نیائی.

چون تو را بهر شکم در پا گل است                           پاره کن آنرا که پابند دل است  استر مقصود او را دریافت و گفت،راست فرمودی علاوه بر طبابت در علم فراست هم معجزه نمودی تا مضمون اتقوا من فراسه المومنین(از ذکاوت مومن بترسید،چون او با نور خدا می نگرد) را بکار بندم.اکنون که در معالجه ام قدم رنجه فرمودی در تشخیص مرض دقتی کرده سر بزیر آور و نبض دستم را نیکو بگیر.

و در زیر دستم نیز تب خالی است که مشاهده آن خالی از استدلال نیست.گرگ سر بزیر آورد و استر دست بلند کرد چنان لگدی بر وی زد که سر و گردنش در هم شکست.پس از دوستی غرض آمیز بپرهیز و از دشمنان دوست نما بگریز که زهر در طعام دارند و دانه در زیر دام.

از صیادی بشنو آواز طیر                         مرغ ابله می کند آنسوی سیر

اینچنین کس گر زکی مطلق است                  چونش این تمیز نبود احمق است

خانه دیو است دلهای همه                             کم پذیر از دیو مردم دمدمه

بی غرض نشنیده ام از خاص و عام                  ای برادر من سلامی و السلام

ریاض المحبین مرحوم عارف نامی میرزا رضا قلی هدایت       (بدون شرح)

 


: یک طلبه با عبای مشکی

تو مرا یاد کنی یا نکنی من به یادت هستم ()

نسیم ظهور جمعه 87/3/10 ساعت 7:58 عصر

سلام. این جمعه هم تمام شد و تو نیامدی

از سر دلتنگی بیادت بودم در جمعه دیگری و برای تسلی دلم نوشتم شاید مرهمی باشد بر قلب خسته ام.

خورشید در آستانه غروب کردن است و من با خود زمزمه می کنم،حوصله اصلا ندارم دل از دیشب گرفته می خواهم به بهانه تو اشک بریزم و می دانم که این لحظات موقع استجابت دعاست،بخل نمی کنم برای آنهایی هم که  دل مرا شکسته اند  دعا می کنم. خدایا دعای خسته دلان مستجاب کن.آمین

در محضرامام زمان (عج )

1-برای ازدیاد محبت به حضرت ولی عصر چه کار باید انجام دهیم ؟

ج-آیت الله العظمی ارا کی : گناه نکنید و نماز اول وقت بخوانید .

آیت الله العظمی بهجت : گناه نکنید و نماز اول وقت بخوانید

2-چه زمان می توان به محضر امام زمان مشرف شد ؟

ج-آیت الله کشمیری : هر وقت متقی شدید خدمت امام زمان می رسید .[1]

آیت الله جواد انصاری همدانی : زمانی که حضور و غیبت آقا برای شما فرقی نکند [2]

3- چه کار کنیم تا به خدمت حضرت برسیم ؟

ج-شیخ محمد کوفی : با تقوا باشید ،با تقوا باشید .

آیت الله کشمیری : انسان هر روز ساعتی با خواندن زیارت آل یاسین به اضافه 110مر تبه

المستغاث بک یا ابن الحسن به شرط آن که شرایط لازم را هم داشته باشید برای تشرف خوب است .

شیخ رجبعلی خیاط : قرائت آیه کریمه ((رب ادخلنی مد خل صدق و اخرجنی مخرج صدق و اجعل لی من لدنک سلطا نا نصیرا ))100مرتبه تا چهل شب

شیخ عبد القائم شوشتری : برای اینکه ارتباط با حضرت داشته باشید 1-تقوی 2-عشق و علاقه وافر به حضرت 3- یاد مدام خصوصاً قبل از خواب [3] 

آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست
                 هر کجا هست خدایا به سلامت دارش

[1] در محضر اولیاء

[2] در کوی بی نشان ها

[3] خرمن معرفت

فقط منتظران ظهور نظر بدهند.سرباز وظیفه تو :یک طلبه با عبای مشکی


: یک طلبه با عبای مشکی

تو مرا یاد کنی یا نکنی من به یادت هستم ()

ذره ذره شهید می شوم من سه شنبه 87/1/20 ساعت 10:7 عصر

تقدیم به همه آنهایی که نفس کشیدن خود را وقف این مرزو بوم کردند. تقدیم به همه جانبازان شیمیایی خصوصا دوست وبرادر عزیرتر از جانم محسن(بیاییم برای خالی نشدن کپسول هوای جانبازان شیمیایی وبر باد نرفتن غیرت خودمان دست به دعا برداریم)

هوا چه سنگین است و من خسته

خدایا رمق نمانده بر این قلب شکسته

و من تنها به آسمان خیره شده ام

واز کمی مهر و وفا خسته شده ام

هوا چه سنگین است و من چه بی طاقت

و گران شده است برای من هوای آسمانت

آهسته آه می کشم تا مبادا

کپسول بر دوشم خالی شود از هوا

آهسته آه می کشم تا همسرم

بیاد نیاورد لخته خون پاره های جگرم

آهسته آه می کشم و مرور می کنم

لحظه فراق دوستانم را

و به یاد می آورم

لحظه های خوب و شیرین شهادت را

آهسته آهسته به شهود می رسم من

خسته ام ولی به نور می رسم من

آهسته آه می کشم هوا دگر نمی خواهم

لحظه وصال نزدیک است دوا دگر نمی خواهم

از کوچه اول گذر کردم منتظرم در باز شود

و دعای دوستانم مستجاب شود

نگاهم کن نگاهم کن و در قنوت سبز دستانت دعایم کن

که همچو یخ آب می شوم من

ذره ذره شهید می شوم من

برای بازگشت مهر و وفا :همدلی و صداقت:غیرت و مروت یک قطره اشک نذر می کنیم

ارادتمند:یک طلبه با عبای مشکی


: یک طلبه با عبای مشکی

تو مرا یاد کنی یا نکنی من به یادت هستم ()

گفتم در نهروان چه کسی پیروزشد؟گفت:نمی دانم شاید آث میلان سه شنبه 86/11/30 ساعت 9:35 عصر

اینم مقاله تبلیغ مدرنم  که قولش را بهتون داده بودم البته 2 روز زودتر گذاشتم (ببینید چقدر خوش قولم یادتون باشه اگه کاندیدا شدم حتما بهم رای بدید)

تبلیغ مدرن

صدای هیاهوکف و دست زدن بلند است.گفتم اینجا چه خبر است؟گفت داریم اصلاحات می کنیم. گفتم چه چیزی را؟گفت نام مجتمع را.

آیدین نام قشنگی است.بهتر از نامهای لطف :صفا و صداقت است.اینها جای خود را به مد و رنگ داده اند.صدای شهید خاموش شده است و همه می دانند که تنها شهید انسان خوبی بوده است.

جبهه محل تفریح و گردش شده است.نگاه کرده بر اروند:بهمن شیر و کارون.ایثار را به تمسخر و وحدت را به نشانه گرفته اند.

امروز دیگر نان تنوری جای خود را به نان فانتزی داده است.بجای آش:دسر و ژله می خورند و با پیتزا و ساندویچ قیافه می گیرند و پز می دهند.

بجای سلام Helloمی گویند و بجای الحمدلله و شکرلله مرسی.

سال تحویل را به کنار امامزاده وامام نمی روند:مگر تخت جمشید با صفا نیست.اسماعیل را اسی می خوانند و ابراهیم را ابی .راستی داود را دیوید می خوانند:حاج همت را کسی نمی شناسد.

چفیه را روسری کرده اند و پلاک را زنجیرو عشق را در تایتانیک خلاصه می کنند.

چمران را به اسم دکتر می شناسند و بهشتی را به نام بیمارستان:مطهری را به نام خیابان می دانند و انقلاب را به نام میدان.

خانه سبز را بهتر از خانه دل می شناسند.برای دختر محمد(ص)گریه نمی کنند و داستان مظلومیت در وپهلو را نمی خوانند:مگر بینوایان ویکتور هوگو دختر ندارد. مسجد دیگر محل فاتحه خوانی نیست:مگر شهر ما تالار ندارد. مشتریهای خدا کم شده:همه به دنبال فروشگاه رفاه می گردند.

برای اشکال گرفتن به مفاتیح(مفاتیح الجنان)کف می زنند و برای تعطیلی دروغ نامه های روز(بعضی روزنامه ها )عزا می گیرند.

امام حسین(ع)را برای شفاعت و حضرت عباس را برای عرض حاجت می خواهند.

آوینی کیست؟آیا شهید شد؟شهیدان که هستند؟بازیگر بوده اند یا ستاره سینما؟فیلم جدید چیست؟آیا هنوز به بازار نیامده است؟راستی آنتن ماهواره ما خراب است فردا سریال خارجی دارد.گفتم خوب اسرائیلیها حاج احمد متوسلیان و دوستانش را آزاد کردند؟گفت من این فیلم را ندیده ام دیشب آن را نشان داد؟

علی مظلوم است.گفتم در نهروان چه کسی پیروز شد؟گفت نمی دانم شاید آث میلان.

پوستر را می بینی ؟عکس آرنولد بود با سلاح پیشرفته زیر آن نوشته شده بود*اسلام دین خشونت است*.

گفتم قصه های قرآن را خوانده ای؟گفت نه ولی بجایش چند رمان را از بر هستم.گفتم مشکل شرعی نداری؟گفت چرا وضع اقتصاد خیلی بد است:اقساط پراید را اگر زیاد کنند بد نیست.

گفتم برای مظلومت حسین(ع) گریه کرده ای؟ گفت خنده بر هر درد بی درمان دوا است.

پرسید :راستی تو چرا صورتت را اصلاح نمی کنی؟شخص دیگری می گذشت با تمسخر گفت:سلام ع ع ع  علیکم چکار می کنید؟گفتم تبلیغ می کنم. گفت پس چرا در آگهی های بازرگانی تلویزیون تو را ندیدم؟ خوب شاید از رادیو صدایت را شنیده باشم.

گفتم ریش پرفسوری برای چه؟گفت: وحدت بین حوزه و دانشگاه    گفتم با خدا تماس داری؟گفت شماره موبایلش را ندارم اگر تاجر معروفیه بده شاید به دردم خورد.

گفتم فاطمه را می شناسی؟ گفت نه ولی یک بوتیک در انقلاب است که نامش فاطیما است. گفتم می خواهم به ولی عصر(عج) برسم؟گفت از خیابان آزادی که رد شدی به تاکسیها بگو ولی عصر خودشان تو را می برند.

امروز دیگر صداها زیاد شده و صدای قرآن بگوش نمی رسد.خواننده بهتر می خواند. فضا ساکت بود و هیچ کس حرف نمی زد.گفت اینجا چه خبر است؟اینها چرا ساکتند؟اشاره به تابلو نمود:روی آن نوشته شده بود*برای شادی رفتگان یک دقیقه سکوت*.

گفتم من از چه تبلیغ کنم؟گفت:از کرم و ژله و صابون نمی دانم هر چه می خواهی.

گفتم غیرت ؟گفت: محو شد.  گفتم عفت؟ گفت:نابود شد.  گفتم جنگ؟ گفت: به خاطره ها پیوست.

گفتم خداحافظ     گفت:bye


: یک طلبه با عبای مشکی

تو مرا یاد کنی یا نکنی من به یادت هستم ()

<      1   2   3   4   5   >>   >

ِْلیست کل یادداشت های این وبلاگ

به یاد دوران وبگردی
امضاء از یک هنرمند
ساخت ایمیل
تبلیغ مدرن 2
تبلیغ مدرن1
چگونه می خوای جوابش رو بدی
روز افتخار نسل نوع انقلاب
رفتار عمر با زنان
استدلال به غیرت عرب
تقدیم به مادر پاکیها 2
تقدیم به بانوی پاکیها1
چند معمای فکری
معرفی کتاب
تقدیم به رهبر عزیزم
یک قرار عاشقانه
[همه عناوین(75)][عناوین آرشیوشده]

خانه
مدیریت
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 
 Atom 



:: کل رفقای من::
193637


:: رفقای امروز ::
10


:: رفقای دیروز ::
12



:: درباره حقیر ::

یک طلبه با عبای مشکی

:: لینک به وبلاگ ::


:: پیوندهای روزانه::

مذهبی [6]
[آرشیو(1)]


:: آرشیو ::

طوفا ساعت 3
مشتریهای خدا
یک امام جمعه در دست اشرار
بخون و گرنه از دستت می ره
یک امام جمعه در دست اشرار
یک شیعه با سلاح قلم 1
فاطمه سرچشمه پاکیها
7. یک شیعه با سلاح قلم 2
میوه درخت طوبی
سوغات مشهد
نعمتی به نام فاصله
پرسش و پاسخ پیرامون انسان
هرگز به فکر خوشایند مردم نباش
عشق دودی
آیا کار این مرد درست است؟؟؟؟
شیخ حسنعلی نخودکی
به بهانه غربت بقیع
یک شیعه با سلاح قلم 4
کی دانشجو است؟
بیایید مجانی مهربان باشیم
نیاز من و تو چیه؟
تو ماندی من رفتم
روحانیت؟؟؟؟؟؟؟؟
امام زمان با دین جدید
عاشقانه با معشوق
الوعده وفا
مناظره
امامت در کودکی
تصاویر جدید اغتشاشات
اتفاقات در انتخابات


:: دوستان من (لینک) ::

عاشق آسمونی
لحظه های آبی
بتلیجه
مهندس محی الدین اله دادی
خاکستر این شراره دیگر سرد است...
یادداشتها و برداشتها
.: شهر عشق :.
منطقه آزاد
رازهای موفقیت زندگی
سربازی در مسیر
عشق پنهان
گروه اینترنتی جرقه داتکو
سکوت پرسروصدا
هدیه
صفحات خط خطی
مهندسی متالورژِی
آرامش جاویدان در پرتو آموزه های اسلام
مناجات با عشق

exchange55
فکر نو مساوی پیشرفت
دین حق
تبلیغ ِآگهی
ESPERANCE55
تا ریشه هست، جوانه باید زد...
.:تـــــیم آی تــــــــــی:.
::::: نـو ر و ز :::::
سفر به ماوراء
سیر بی سلوک
دوستانه و صمیمانه
دفتر چه یادداشت یک خواهر طلبه
باز مانده تنها
سیری به ماوراءالطبیعه
یک سید دوست داشتنی
ثروتمند ترین مرد جهان
عاشورا
یه مخلوق
پایگاه اطلاع رسانی حجت الاسلام دهشتی


:: لوگوی دوستان من ::






































:: بیا با هم رفیق بشیم ::

 

:: موسیقی وبلاگ::


  گزارش تصویری مراسم کانون
 
   دوستانه و صمیمانه
 
   وبلاگ برادران کانون - گروه آر وی
 
   وبلاگ ویژه سفر کربلای 82 کانون
 
   واحد دانشجویی کانون - باصر
 
   مدرسه متافیزیک کانون
  
   نگارخانه کانون - فال و تماشا
 
   آموزشگاه زبان انگلیسی کانون
 
   وبلاگ آموزشگاه زبان
 
   نمآهنگ های کانون
 
   انجمن شعر خواهران کانون
 
   واحد قرآنی خواهران کانون - فاران
 
   واحد قرآنی برادران کانون - ابرار
 
   واحد طلاب کانون
 
   ورزش و کانون
 
   واحد امداد کانون
 
   لخته های دل من
 
   معرفی کانون
 
   واصل - واحد شهدای کانون
 
   رهپویان چه خبر؟
 
   واحد هنری کانون - وری نایس
 
   وبلاگ واحد هنری کانون
 
  وبلاگ کاروان مشهد نوروز 83 کانون

 
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن