• وبلاگ : 
  • يادداشت : نمي دونم اسمش رو چي بذارم
  • نظرات : 2 خصوصي ، 9 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + حس غريب 

    از خدا خواستم تا دردهايم را از من بگيرد

    خدا گفت: نه

    رها کردن کار توست، تو بايد از آنها دست بکشي.

    از خدا خواستم تا شکيبائي ام بخشد

    خدا گفت: نه

    من به تو نعمت و برکت دادم، حال با توست که سعادت را فرا چنگ آوري.

    از خدا خواستم تا از رنج هايم بکاهد

    خدا گفت: نه

    بايد تو خود سر بر آوري و ببالي ، اما من تو را هرس خواهم کرد تا سودمند و پر ثمر شوي.

    من هر چيزي را که به گمانم در زندگي لذت مي آفريند از خدا خواستم.

    و باز گفت: نه

    من به تو زندگي خواهم داد، تا تو خود از هر چيزي لذتي به کف آري.

    از خدا خواستم ياري ام دهد تا ديگران را دوست بدارم، همانگونه که آنها مرا دوست دارند

    و خدا گفت: آه، سرانجام چيزي خواستي تا من اجابت کنم.

    اگر تنها ترين تنهايان شوم

    ‍باز هم خدا هست.