• وبلاگ : 
  • يادداشت : چند معماي فكري
  • نظرات : 3 خصوصي ، 17 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + سيد 

    گروهى را ديدم كه مى‏آيند و گريه ميكنند بجانب مسجد ميروند بيكديگر مى‏گويند چگونه زمين ما را فرو نبرد با اينكه امر بمعروف و نهى از منكر را واگذاشتيم و فسق و فجور آشكار شده و زنا و ربا و شرابخوارى و جمع شدن با هم جنس زياد گرديده. بخدا قسم بايد بر سر ما بالاتر از اين فرود آيد مگر اينكه خود را اصلاح كنيم.

    جابر گفت: من متحير و سر گردان بودم نگاه مى‏كردم كه با ناله و شيون دسته جمعى بطرف مسجد ميروند دلم بحالشان سوخت بطورى كه از گريه آنها گريه‏ام گرفت نميدانستند علّت واقعه چه بوده و از كدام ناحيه دچار شده‏اند بجانب امام باقر عليه السّلام رفتم ديدم مردم اطرافش را گرفته‏اند ميگفتند يا ابن رسول اللَّه نمى‏بينى چه بروزگار ما آمده مردم مردند و از بين رفتند براى ما دعا كن فرمود: پناه بنماز ببريد و صدقه بدهيد و دعا كنيد.

    حضرت باقر رو بمن نموده فرمود: جابر مردم در چه حالند؟ عرضكردم نپرس آقا خانه‏ها خراب شده و قصرها ويران گرديده مردم از دست رفتندمن از ديدن آنها دلم سوخت. (1) فرمود: خدا هرگز بآنها رحم نكند حتما در دل تو اثرى هنوز باقيمانده و گر نه دلت بحال دشمنان ما و دشمنان دوستان ما نميسوخت سپس فرمود:

    مرگ باد مرگ دور باد دور ستمگران بخدا اگر نخ را مختصر حركتى داده بودم همه ميمردند و زير رو ميشدند يك خانه و قصر باقى نمى‏ماند ولى مولايم بمن دستور داد آن را حركت ندهم.

    آنگاه بر مناره بالا رفت مردم او را نميديدند با صداى بلند فرياد زد اى مردم گمراه و تكذيب گر. مردم خيال كردند صداى آسمانى است خود را بخاك انداختند و دلهايشان بطپش افتاد در سجده ميگفتند. امان امان. آنها صدا را ميشنيدند و صاحب صدا را نمى‏ديدند.

    سپس با دست اشاره كرد من ايشان را ميديدم ولى مردم نمى‏ديدند در مدينه زلزله سبكى شد كه مانند اول نبود خانه‏هاى زيادى خراب شد بعد اين آيه را تلاوت نمود ذلِكَ جَزَيْناهُمْ بِبَغْيِهِمْ سپس وقتى فرود آمد اين آيه را تلاوت نمود فَلَمَّا جاءَ أَمْرُنا جَعَلْنا عالِيَها سافِلَها وَ أَمْطَرْنا عَلَيْهِمْ حِجارَةً مِنْ طِينٍ مُسَوَّمَةً عِنْدَ رَبِّكَ لِلْمُسْرِفِينَ و اين را قرائت كرد فَخَرَّ عَلَيْهِمُ السَّقْفُ مِنْ فَوْقِهِمْ وَ أَتاهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَيْثُ لا يَشْعُرُونَ.

    جابر گفت: در زلزله دوم دختران با سر برهنه از خانه‏ها بيرون دويدند و اطفال شروع بگريه و فرياد كردند هيچ كس بآنها توجهى نداشت امام باقر عليه السّلام وقتى اين جريان را ديد نخ را جمع نمود ميان دست خود زلزله آرام شد.

    سپس دست مرا گرفت مردم ايشان را نمى‏ديدند و از مسجد خارج شديم در اين موقع ديديم گروهى از مردم درب دكان آهنگر جمع شده‏اند تعداد آنها زياد بود بيكديگر ميگفتند در اين زلزله چه ميشنيديد. بعضى ميگفتند همهمه و صداى زيادى بود گروه ديگرى ميگفتند نه بخدا قسم صدا بود و سخن‏و فريادى بود ولى ما سخنان را تشخيص نداديم. (1) جابر گفت: حضرت باقر متوجه گفتگوى آنها شد بمن فرمود: جابر كار ما اينست و كار آنها آن وقتى فساد كنند و شرارت نمايند و متمرّد گردند و ستم روا دارند ما آنها را ميترسانيم و اگر بر گردند كه هيچ و گر نه خدا اجازه خواهد داد در خسف و فرو بردن آنها بزمين.

    جابر گفت: يا ابن رسول اللَّه!! اين نخ چيست كه چنين شگفت انگيز است. فرمود: اين يادگارى است از آنچه آل موسى و هارون گذارده‏اند و ملائكه براى ما آورده‏اند جابر! ما را در نزد خداوند مقام و منزلى عالى است اگر ما نبوديم خداوند زمين و آسمان و بهشت و جهنم و خورشيد و ماه، بيابان و دريا و هموارى‏ها، و كوهها و تر و خشك و شيرين و تلخ و آب و گياه و درختى را نمى‏آفريد ما را خداوند از نور ذات خود پديد آورد با هيچ يك از انسانها مقايسه نميشويم.

    بواسطه ما خداوند شما را نجات بخشيد و هدايت نمود بخدا قسم ما شما را بخداوند راهنمائى كرديم در مقابل فرمان ما از امر و نهى پايدار باشيد مبادا هر چه از ما بشما ميرسد رد كنيد ما بزرگتر و برتر و عظيم‏تر و بالاتر از تمام آن فضائلى هستيم كه از ما براى شما نقل ميكنند هر چه را ميفهميد خدا را سپاس‏گزار باشيد و آنچه نمى‏فهميد بخودمان واگذاريد و بگوئيد پيشوايان ما بهتر ميدانند كه چه ميگويند.

    در اين موقع امير مدينه سوار بر مركب آمد نگهبانان اطرافش را گرفته بودند و فرياد ميزدند مردم بيائيد پيش پسر پيامبر على بن الحسين عليه السّلام و بشفاعت او تقرب بخداوند بجوئيد شايد عذاب را از شما برطرف فرمايد:

    چشم آنها كه بحضرت باقر افتاد با عجله بطرف آن جناب آمده گفتند يا ابن رسول اللَّه نمى‏بينى چه بر سر امّت جدّت محمّد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم آمده هلاك شدند و از بين رفتند پدرتان كجا است تا از او خواهش كنيم بمسجد بيايد و با شفاعت او

    بخدا تقرب جوئيم شايد اين بلا را از امّت جدّت برطرف نمايد. امام باقر فرمود: انشا اللَّه خداوند برطرف خواهد كرد خود را اصلاح كنيد و تضرع و توبه نمائيد و پرهيزكار باشيد و خوددارى كنيد از اين كار كه ميكنيد از كيفر خدا خود را خلاص نمى‏بينند مگر زيان‏كاران. (1) جابر گفت: خدمت حضرت زين العابدين عليه السّلام آمديم مشغول نماز بود منتظر شديم تا نمازش را تمام كرد آنگاه رو بما نمود، فرمود: محمّد! مردم در چه حالند جوابداد اين جابر از قدرت خداوند چيزهائى ديد كه پيوسته در تعجب و حيرانى بود.

    جابر گفت: امير آنها از شما تقاضا دارد بمسجد بيائيد تا مردم جمع شوند دعا كنند و تضرع نمايند و از خدا بخواهند كه آنها را ببخشد.امام عليه السّلام تبسمى نموده اين آيه را خواند أَ وَ لَمْ تَكُ تَأْتِيكُمْ رُسُلُكُمْ بِالْبَيِّناتِ قالُوا بَلى‏ قالُوا فَادْعُوا وَ ما دُعاءُ الْكافِرِينَ إِلَّا فِي ضَلالٍ وَ لَوْ أَنَّنا نَزَّلْنا إِلَيْهِمُ الْمَلائِكَةَ وَ كَلَّمَهُمُ الْمَوْتى‏ وَ حَشَرْنا عَلَيْهِمْ كُلَّ شَيْ‏ءٍ قُبُلًا ما كانُوا لِيُؤْمِنُوا إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ يَجْهَلُونَ.