سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سفارش تبلیغ
یک شیعه با سلاح قلم 4 سه شنبه 87/8/7 ساعت 3:52 عصر

                                         

       

                            مراجع تقلید در مدح فروغ شهر قم

حضرت امام خمینی (ره)

وین نه عجب زآن که نور اوست ززهرا

نور وی از حیدر است و او    ز پیغمبر

این است آن  نور  کز    تجلی      قدرت

داد به  دوشیزگان    هستی        زیور

حضرت آیة الله اراکی (ره)

زمین قم که عجب تربتی ست خاک شریفش

طناب عزت آن را بسی قوی ست    دعائم

در او دفین شده از امر حق شفیعه   صغرا

صاحب اعزاز و فر و رشته دار  کرائم

دخت    امام  عمه   امام      بنت    ائمه

نور حق  از   قبه   منیر  او     متراکم

آیة الله وحید خراسانی(دام ظلله العالی)

ای   دختر  عقل و  خواهر   دین

وی گوهر درج عز و     تمکین

عصمت  شده  پای بند     مویت

ای علم و  عمل  مقیم    کویت

جسمی که در این زمین نهان است

جائی ست که در تن جهان است

آیة الله صافی گلپایگانی (دام ظلله العالی)

این روضه که مظهر آیات کبریاست

آرامگاه بانوی دین خواهر رضاست

مطلوب شیعیان و محبان اهل بیت

مقصود اهل دل بود و مشهد لقاست

 

با تشکر از ماه نامه امام شناسی

***************************

                                    من

        محکوم به فنایم

        نابودم نکنید

   محبت حاصل رنج دل است آسان خرجش نمی کنم                   

                             **********************

 

سلام به همه مشتاقان حق وحقیقت

در ادامه مباحث یک شیعه با سلاح قلم به بحث صحت وسقم تزویج حضرت ام کلثوم با عمر می پردازیم در این پست نظر مرحوم ایت الله العظمی مرعشی ره را در این باره ذکرکرده ودر مباحث بعدی سایر ادله را بیان می کنیم  .  

آیت الله العظمی مرعشی نجفی (ره):

ازجمله اشتباهات تاریخی وقوع ازدواج بین مخدره مکرمه ام کلثوم دختر حضرت امیرالمومنین (علیه السلام )با عمر می باشد.

وحق در مسئله این است:ام کلثومی که او ازدواج کرده ربیبه(دخترهمسر) حضرت امیر المومنین ودختر ابوبکر از اسماء بنت عمیس میباشد وچون در کوچکی پدر را از دست داده بود وامیر المومنین اسماء زوجه ابوبکر راتزویج فرموده واین بچه زیر نظر آنحضرت بزرگ شده وهمه جا به او خطاب می کردند بنت علی وشواهد متعددی بر نفی تزویج ام کلثوم بنت علی با آن شخص موجود است از جمله مسلم است بین مورخین ام کلثومی که زوجه او بوده در زمان حضرت مجتبی (علیه السلام) در مدینه با پسرش زید بن عمراز دنیا رفته وحضرت بر هر دو یک نماز میت خوانده اند {همین مدرک عده ای از فقها در اثبات یک نماز به دو میت میباشد} وام کلثومی که از حضرت زهرا(علیها سلام) بوده در کربلا بود ودر شب یازدهم ایشان وخواهرش عقیله قریش حضرت علیا مخدره زینب(علیها سلام)تا صبح مواظب اطفال در بدر شده شهدا بودند پس چطور می شود ام کلثوم بنت حضرت زهرا(سلام الله علیها)عیال عمر باشد.

ومرحوم علامه جلیل القدر آیت الله سید ناصر حسین معروف به ناصر المله نجل(نوه) صاحب کتاب (عقبات الانوار) کتابی مستقلا در نفی این تزویج به نام افحام الاعداء والحضوم فی نفی التزویج سیدتنا ام کلثوم نوشته اند.

وهمچنین استاد مکرم متکلم الشیعه آیت الله اقای شیخ محمد جواد بلاغی نجفی صاحب کتاب(آلاء الرحمن فی تفسیر القرآن)رساله مفصله ای در نفی این تزویج نوشته اند.


: یک طلبه با عبای مشکی

تو مرا یاد کنی یا نکنی من به یادت هستم ()

به بهانه غربت بقیع شنبه 87/8/4 ساعت 12:50 صبح

جعفر بن محمد الباقر ملقب به صادق ششمین امام از ائمه مسلمین که امامتش

از جانب خدا ورسول منصوص و به معجزات و کرامات و فضایل مشهور بوده

فضایل و مناقب آن حضرت را نتوان در این مختصر گنجاند شخصیتی که تاریخ نگاران جهان از بیان

فضایلش که شرق و غرب عالم را فراگرفته ناتوانند.

خیرادین زرکلی در کتاب اعلام از منابع معتبر نقل کرده که جمع کثیری از دانشمندان در محضر آن حضرت کسب فیض کرده اند.

از جمله دو امام اهل سنت ابوحنیفه و مالک بن انس(آیا این است حق استادی که قبر ایشان از داشتن یک سایه بان هم محروم باشد)

شبلنجی از دانشمندان معرف اهل سنت در نورالابصار آرد که مناقب او بسیار و از شمار افزون است و فهم کاتب هشیار در شمارش آن حیران

ابن حجر در صواعق می گوید:مردم چندان از علوم او نقل کرده اند که صیت آن در همه بلاد منتشر گشت.

شهرستانی در ملل و نحل گوید:او را در علم و ادب علمی غزیر است و حکمتی کامل و زهدی بالغ و ورعی از شهوت رادع.

از سخنان آن حضرت «مومن نخواهید بود تا آن که بلا را نعمت شمارید و خوشی را مصیبت بدانید»

داغ عزای حضرت صادق فکنده باز

با اشک و آه ما سروکار مدینه را

گویا فشانده اند برآن قبر بی چراغ

غم های بی نشانه مزار مدینه را

               اشکهایتان را به بهای قیمت معدن طلای دلم خریدارم

التماس دعا 


: یک طلبه با عبای مشکی

تو مرا یاد کنی یا نکنی من به یادت هستم ()

عشق دودی یکشنبه 87/7/21 ساعت 1:14 عصر

تکنولوژی دود با توتون فرنگی

چقدر دنیا تمدن پیدا کرده نه ببخشید تمدن دنیا پیدا کرده

دیگه احساسها هم حس عجیب و غریبی به خودش گرفته توی جنگل با آب و آتش و ذغال رفتی ، یک پک زدی به قلیون و دود کردی و از لابه لای اون دودها به درختهای جنگل نگاه کردی

داخل پارک تمام حواست اینه که آتیش ذغالت سرد و خاموش نشه.با آتیش خوب، به چمنها و بازی کودکان نگاه کردن لذت خودش رو داره

راستی تا حالا با دود قلیون چینی کنار دریا موجها را نگاه کردی ،چه موجهای دودی ‍،چه طعمی داره.فکر کنم پرتغالی یا نعنایی باشه.

آسمان بالای سرت را از حلقه های دود قلیون نگاه کن و نظرت را بده.اگه حلقه هاش کوچیکه شرمنده دودکشش خرابه

قدیمها روی قبرها گلاب می ریختند و عود دود می کردند، اما حالا سنگ قبرها بوی قلیون می ده چون فاتحه خونها بجای قرآن تو دستشون نی قلیونه ،هر چی بلند تر بهتر.

استغفرالله.امامزاده ها را هم اهل دود کردیم ،ای ول بابا همه قلیون به دست در حال طواف درحیات امام زاده اند.

عصر .عصر تمدن با زغال و دود فرنگیه ،اون دوره مردم فرهنگ نداشتند،چرا؟

آخه قدیما هر کس قلیونی بود و اهل دود ودم بود ،جاش تو قهوه خونه بود اما حالا به برکت توتونهای خارجی مرزها شکسته شده هر جا با حضرت دود محشوریم بابا جون.

همه جمع بودند عاقد بلند خطبه می خوند که دوشیزه محترمه بنده وکیلم ؟یه نفر از تو جمع گفت :عروس رفته توتون با طعم سیب بیاره .

بار دوم گفت:بنده وکیلم یه نفر با صدای بلندتر گفت:عروس رفته آتیش بیاره .مرتبه سوم معلوم بود داره تهدید میکنه وکیلم یا نه عروس خانوم یه پوک به قلیون زد

یه حلقه دود فرستاد طرف دامادکه بکنه تو دستش بعد با صدای دودکی یواشکی گفت: با اجازه بزرگترا بله

عجب طعمی داره توتون نعنایی با ذغال لیمو

                                      آسمون دلتون هیج وقت دودی نباشه


: یک طلبه با عبای مشکی

تو مرا یاد کنی یا نکنی من به یادت هستم ()

تو ماندی من رفتم دوشنبه 87/7/15 ساعت 3:34 عصر

تو ماندی من رفتم

آغاز آمدنت را چند روز قبل منتظر بودم. همه دلم را برای تو خالی کرده بودم زیرا تو زیاد بودی و من کم .

همه اتاقهای دلم برای  تو بود ولی توباز جا نداشتی.

یادم نبود از خدا بخواهم دلم را به وسعت دریا پهنا دهد تا در زیر سقف داخل خانه من باشی.

من مهمان خدا بودم وتو مهمان من

من نبودم همه نوشتند تو رفتی وبا تو وداع کردند. حال من آمدم تا بگویم

 تو نرفتی

ماند ه ای  تو

 ماند ه ای در زبانم

مانده ای در چشمانم

مانده ای در افکارم

رمضان تو نیامدی که بروی آمده ای که بمانی در اعمالم.

آمدی تا به من بگویی برو  از خود به خدا مقصد را به من نشان دادی

آمدی تا من یه سوی محبوب بروم. تشویقم کردی  ترغیبم کردی تا من سفر خود را آغاز کنم

امسال در کنار دریا به خدا می اندیشیدم. چقدر دریا زیباست.نه خدایا چقدر تو زیبایی.

چه موج هایی کوچک وبزرگ   چه غرشهایی 

شبها پا پاهای برهنه روی ماسه ها راه میرفتم. کف پاهایم چه تمیز شده بود. خدایا وقتی ماسه هایت پاهای من را تمییز می کند یاد تو در دلم چه می کند. 

با تو بودم شبها در کنار آبهای خروشان

رمضان وقتی با تو به دور دستهای دریا نگاه میکردم چه حس عجیبی داشت.

وقتی با تو در کنار ساحل فکر میکردم چه حال عجیبی داشت. حالا فهمیدم اگر همه چیز رنگ اورا بگیرد بوی او را می دهد یعنی چه.

چه رمضانی که با تو در کنار ثامن الحجج (علیه السلام ) غریب خوبیها با بوسه زدن بر ضریحش افطار میکردم وچه امسال که با نگاه به نعمتهای آبیش به استقبال سحر میرفتم هر دو یک حس داشت واحساس لطیف را به یادم می آورد.

بعضی شبها ساحل از نعمت وزش باد محروم بود. ساحل نشینان شرم عرق بودند. آه سرد برای نبود باد مثل موج در دریای جانمان بالا وپایین میرفت. یعنی این همه عرق برای نبود یک نعمت. پس چرا تا به حال برای نبود نعمتها عرق برصورتم ننشسته بود واه سرد دلم را خنک نکرده بود.

 هر چه بالای صخره راه می رفنم  به تو نزدیک می شدم ودریا پایین تر می رفت. بعضی وقت ها می خواست با موجی خودش را به من برساند اما نمی توانست.

خدایا وقتی رمضان با من بود نگاه تو هم تغییر کرده بود بیشتر هوایم را داشتی.

رمضان می گویند رفته ای اما یودنت را حس میکنم.

ساحل تو هم مرا به شرم در آورد. شرم از چشمانم شرم از اندیشه هایم حرفهایم نوشته هایم  گفته هایم

ای چشم از تو معذرت می خواهم که رنج دیدن گناه را بر تو تحمیل کردم.

 مرا ببخش قبل از آنکه زبان باز کنی وسخن به گلایه بکشانی.

 ای گوش از شنیده هایم پشیمانم حلالم کن.

 ای زبان مرا ببخش که تو را از بیان سخن های زیبا محروم کردم وتو را به حرفهای اباطیل آراستم.

سر تو فراموش نکرده ام که چه افکاری را در تو جا دادم.

ودستهایم وپاهایم

اینها همه در ظاهر پشت پرده کسان دیگری هم هستند که باید مرا حلال کنند مثل افکارم دلم اه سینه ام ضربان قلبم که به خاطر چه وبرای چه میتپید از همه رشما شرمنده ام

خدایا نسیم رمضان را یه سویم فرستادی تا صورتم نعمت خشک بودن را احساس کند

رمضان تو بمان در چشمم قلبم زبانم دستم نیتم  تو بمان این من هستم که باید بروم

چون همه جا با من بودم

خدایا تا من بود فرصتی برای تو نبود حال من میروم تو بمان من می روم تو بمان

ومن می روم به سوی یار علیه السلام با توشه ای که تو لقمه لقمه چیده ای

خدایا به تمام تو می اندیشم  تمام من برای توو تو برای من بمان

ساحل نشین دریای رمضان

 یک طلبه با عبای مشکی

: یک طلبه با عبای مشکی

تو مرا یاد کنی یا نکنی من به یادت هستم ()

ماه آسمانی یکشنبه 87/6/17 ساعت 3:49 عصر

خدایا...! در این ماه رمضان،ما را از بندگی ات سرشار کن و اوقات آن را به زیور طاعت بیارای و به روزه ی روزهایش و نماز و زاری و خاکساری و خواری در درگاهت مدد فرما تا اینکه روز آن گواه غفلت ما نباشد و شب آن شاهد گناه ما نگردد(صحیفه سجادیه)

ضمن عرض سلام و قبولی طاعات و عبادات شما در این ماه عزیز،بنده رفتم بندر چابهار تا آخر ماه مبارک رمضان و انشاءالله بعد  از عید سعید فطر در خدمت شمادوستان خواهم بود.التماس دعا و خداحافظ.


: یک طلبه با عبای مشکی

تو مرا یاد کنی یا نکنی من به یادت هستم ()

سوغات مشهد دوشنبه 87/5/14 ساعت 6:13 عصر

 

سلام به همه دوستان و تشکر از بیان نظرات

همه را دعا کردیم امید که قبول افتد.وبلاگ دوستان را دیدم انشاءالله در اولین فرصت نظر هم می دم.اینم سوغات ما از مشهد

چون سوغات بود یه مقدار زیاد شد .چون می دونم همه از سوغات زیاد خوششون می یاد.

                                                                 شفاعت

  سوال

اگر حقیقت امر چنین است که در قرآن ( بیش از 40 مورد ) مى فرماید: گرفتن شفاعت از کسى یا چیزى ناممکن است ، چرا مردم ایران از قبرها و قبه ها و ائمه(علیهم السلام) شفاعت مى طلبند ؟ آیا این کار درست است.

  جواب

در برخى از آیات قرآن، شفاعت به طور کلى نفى شده است مانند: « یوم لا بیع فیه و لا خلة و لا شفاعة »(بقره ، آیه 254 ). روز قیامت روزى است که در آن داد و ستد و دوستى و شفاعت وجود ندارد. در برخى از آیات اصل شفاعت نفى نشده است بلکه مفید بودن آن نفى شده است . مانند: « فما تنفعهم شفاعة الشافعین ».(مدثر ، آیه 48) شفاعتِ شفاعت کنندگان براى آنان سودى نمى بخشد. در برخى دیگر شفاعت به اذن خدا و به رضایت او منوط گردیده است مانند: « من ذا الذى یشفع عنده الا من بعد اذنه ».(بقره ، آیه 3 ) هیچ شفیعى نیست مگر به اذن پروردگار. « و لا یشفعون الا لمن ارتضى ».(انبیاء ، آیه 28 ) شفاعت نمى کنند مگر براى کسانى که از آنان راضى باشند. از مجموعه آیات استفاده مى شود که آن دسته از آیاتى که به طور مطلق شفاعت را نفى مى کند ناظر به شفاعت هایى است که جامعه یهود و عرب بت پرست جاهلى به آن معتقد بودند و تصور مى کردند که در آن جهان بسان این جهان مى توان در پرتو پیوند دوستى و انواع وسائل دیگر از عذاب الهى نجات یافت ، و به عبارت دیگر این نوع آیات مربوط به آن دسته از شفاعت هاست که بدون اذن و رضایت پروردگار صورت بگیرد. بنابراین ، این نوع آیات دلالت بر نفى مطلق شفاعت در روز قیامت نمى کند. پس شفاعت در روز قیامت امکان دارد و ممکن است به اذن پروردگار عده اى از عده اى دیگر شفاعت کنند ، وآیه « ولا یملکون الشفاعة الا من اتخذ عند الرحمان عهداً »(مریم ، آیه 87 ) ، ( کسى مالک و صاحب شفاعت نمى گردد مگر آنکه نزد خدا عهدى داشته باشد )، دلیل گویایى بر این مطلب است و با صراحت کامل مى گوید گروهى که نزد خدا عهد و پیمانى دارند مى توانند شفاعت کنند ، لذا روایات متواترى پیرامون مسئله شفاعت وارد شده از جمله آنها: پیامبر (صلىالله علیه وآله) فرمود: « ادخرت شفاعتى لاهل الکبائر من امتى ». من شفاعتم را براى مرتکبان گناهان کبیره از امتم ذخیره کرده ام. در مجمع البیان مى نویسد این روایت را همه مسلمانان قبول دارند.(مجمع البیان، ج 1، ص 104) علامه طباطبایى در تفسیر المیزان فرموده است : « ان الشفیع بالحقیقة هو الله سبحانه و غیره من الشفعاء لهم الشفاعة باذن منه وان الشفاعة ینتهى الى توسط بعض صفاته تعالى بینه و بین المشفوع له لاصلاح حاله کتوسط الرحمة والمغفرة بینه و بین عبده المذنب لانجائه من وبال الذئب وتخلیصه من العذاب ». شفیع حقیقى فقط خداوند متعال است و غیر او به اذن و اجازه او مى تواند شفاعت کند و شفاعت در حقیقت واسطه شدن رحمت و مغفرت الهى براى نجات گناهکاران از عذاب است. پیامبر (صلىالله علیه وآله) فرمود: « لاشفعن یوم القیامة لمن کان فی قلبه جناح بعوضة ایمان ».(کنز العمال، ج 14، ص 390، خبر 39043) در روز قیامت براى هرکس که مقدار کمى ( بال پشه ) ایمان داشته باشد شفاعت مى کنم. تذکارها نکاتى در بحث شفاعت قابل توجه است: 1 ـ شفاعت کنندگان به اذن خدا عبارتند از : پیامبر (صلىالله علیه وآله) و پیامبران (علیهم السلام) اهل بیت پیامبر (صلىالله علیه وآله) ، علما، شهیدان، قرآن، خویشاوندان، امانت داران امین و… از پیامبر (صلىالله علیه وآله) نقل شده: « یشفع یوم القیامة ثلاثة: الانبیاء ثم العلماء ثم الشهداء ».(کنز العمال، ج 14، ص 401، خبر 39072 ) سه دسته شفاعت مى کنند انبیا و علما و شهدا. در روایت دیگر فرموده است: « الشفعاء، خمسة: القرآن ، والرحم و الامانة و نبیکم و اهل بیته » (همان، ص 390، خبر 39041). شفیعان پنج دسته اند قرآن ، خویشان ، امانت دارى ، پیامبر واهل بیت او (علیهم السلام) . 2 ـ در روز قیامت هر کسى مورد حمایت و شفاعت قرار نمى گیرد بلکه باید شرائطى داشته باشد: الف ـ مسلمان باشد (مسلمان محشور شود) و از امت پیامبر محسوب شود: پیامبر (صلىالله علیه وآله) فرمود: « شفاعتى لاهل الذنوب من امتى »(همان ص 398، خبر 39056 ). شفاعت من شامل حال گنهکاران از امتم مى شود. ب ـ محب اهل بیت پیامبر (صلىالله علیه وآله) باشد : « شفاعتى لامتى من أحب أهل بیتى »(همان، ص 399، خبر 39057 ). شفاعت من شامل حال کسانى که دوستدار اهل بیتم باشند مى شود. 3 ـ اعتقاد به شفاعت پدید آورنده امید در دلها و مایه بازگشت گنهکاران در نیمه زندگى به سوى خدا است و شفاعت به معناى صحیح آن نه تنها مایه جرأت بر گناه نمى شود بلکه سبب مى شود که گروهى به امید اینکه راه بازگشت به سوى خدا به روى آنان باز است دست توبه و انابه به درگاه الهى دراز کنند و از هلاکت دنیوى و اخروى نجات یابند، ایجاد روحیه امید و تزریق آن در جامعه مایه امیدوارى است و داراى آثار مثبت روانى در مسیر به سوى خوشبختى است. 4 ـ این مطالب مربوط به شفاعت در آخرت است در مورد شفاعت در آخرت در کتابهاى اهل تسنن و شیعه روایات فراوانى ذکر شده است ، در مسند احمد حنبل ، صحیح بخارى ، صحیح مسلم ، سنن ابن ماجه ، سنن ترمذى که در کنز العمال جلد 14 از صفحه 390 تا صفحه 415 روایات فراوانى از آنها جمع آورى شده است ، و در کتابهاى شیعى نیز روایات فراوانى آمده است که در بحارالانوار ، جلد 8 ، از صفحه 29 تا صفحه 63 جمع آورى شده است. بعد از مطالعه این مطالب به سؤالى که مطرح کرده اید دوباره نگاه مىکنیم ، شما گفته اید : در قرآن بیش از 40 آیه هست که گرفتن شفاعت از کسى یا چیزى را ناممکن دانسته است. اولاً در شمارش آیات مربوط به شفاعت دقت نشده است. و ثانیاً از بین این آیات دو یا سه آیه است که اصل شفاعت را نفى کرده مانند آیه ( یوم لا بیع فیه ولا خلة ولا شفاعة )( بقره ، آیه 254 ) و آیه ( لا یقبل منها شفاعة )( بقره ، آیه 48 ) که در اول بحث گفتیم این آیات در مقام رد انحرافات فکرى یهود و بت پرستان در مورد شفاعت است ، و بقیه آیات اصل شفاعت را و لو به طور ضمنى و با شرائطى براى برخى از افراد ممکن دانسته است . مانند آیات : « من ذا الذی یشفع عنده الا باذنه »(بقره ، آیه 255 ) و آیه « لا یملکون الشفاعة الا من اتخذ عند الرحمن عهداً »(مریم ، آیه 87) و آیه « و لا یشفعون الا لمن ارتضى »(انبیاء ، آیه 28). دیگر اینکه شما گفته اید: پس چرا مردم در ایران از قبرها و قبه ها و ائمه شفاعت مى طلبند ؟ باید عرض کنیم : ما در ایران کسى را مشاهده نمى کنیم که از قبرها و قبه ها شفاعت طلب نماید، شیعیان براى زیارت اهل قبور مؤمنین به قبرستانها و مخصوصاً به زیارت قبور امامان و فرزندان و کسانى که منتسب به پیامبر (صلىالله علیه وآله) هستند مى روند ، و دعا و قرآن مى خوانند ولى از قبر و ضریح و قبه شفاعت نمى طلبند. شاید مراد شما این باشد که شیعیان از امامان و امامزاده هایى که از دنیا رفته اند یا شهید شده اند درخواست مى کنند که در روز قیامت از آنان شفاعت کنند مثلاًً مى گویند « یا رسول الله اشفع لنا عند الله یا على ابن ابى طالب اشفع لنا عند الله و… » . در این صورت باید بگوئیم شیعیان دو گونه دعا مى کنند، یکى به این صورت که از خدا مى خواهند که پیامبر (صلىالله علیه وآله) یا … را شفیع آنان قرار دهد مثل اینکه مى گویند: « اللهم شفع صاحب هذا القبر لى ». خدایا صاحب این قبر را شفیع من قرار بده ، گونه دیگر به این صورت است که مستقیماً خطاب به صاحب قبر بگوید یا وجیهاً عند الله اشفع لنا عند الله. صورت اول که دعا و درخواست از خداوند متعال است و هیچ اشکالى ندارد ، فقط باید ببینیم آیا صورت دوم که از صاحب قبر طلب شفاعت کند جائز است یا نه ؟ از مطالعه تاریخ و شرح حال بزرگان استفاده مى شود که صورت دوم نیز هیچ اشکالى ندارد . از باب نمونه : ابن عباس مى گوید : هنگامى که على (علیه السلام) از غسل و کفن پیامبر (صلىالله علیه وآله) فارغ شد روى او را باز کرد و گفت : «بابى انت و امى طبت حیاً و طبت میتاً … واذکرنا عند ربک » ( آیت الله سبحانى، شفاعت از دیدگاه قرآن، ص 265 به نقل از مجالس مفید ). پدر و مادرم فداى تو حیات و ممات تو پاکیزه بود ما را نزد پروردگار یاد کن ، و ابوبکر نیز آمد چهره پیامبر(صلىالله علیه وآله) را باز کرد و او را بوسید و گفت پدر و مادرم فداى تو باد در حال حیات و ممات پاکیزه هستى از ما پیش پروردگار خود یاد کن و به خاطر داشته باش (همان ، به نقل از کشف الارتیاب ، ص 265 ). باضافه اینکه ما بر اساس قرآن معتقدیم شهداى راه خدا و کسانى که به مقام شهادت رسیده اند، زنده اند و شاهد و ناظرند و از طرف خدا مأذون در شفاعت کردن هستند . بنابراین هر دو صورت استشفاع اشکالى ندارد ، البته هر صاحب قبرى قابلیت شفاعت کردن ندارد .


: یک طلبه با عبای مشکی

تو مرا یاد کنی یا نکنی من به یادت هستم ()

نعمتی به نام فاصله یکشنبه 87/4/30 ساعت 7:2 عصر

                                                      کی شود فاصله ام با تو کم شود 

تا به حال به این فکر کردی که فاصله هم یک نعمته که خداوند به ما عنایت کرده است.وقتی یک نگاه به اطراف خودمون می اندازیم می بینیم که خیلی چیز ها دارای فاصله هستند.حال این فاصله ها بعضی وقتها باید زیاد بشه و بعضی وقتها هم باید کم شود.به خورشید و فاصله آن با زمین نگاه کنید آن وقت متوجه خواهید شد که فاصله یک نعمت است.اگر این فاصله کمی زیاد شود زمین از شدت سرما یخ می زند و اگر این فاصله کم شود همه موجودات از شدت گرما از بین می روند.
خدایا ناز شصت که فاصله را آفریدی

فاصله آنقدر مهمه است که در قوانین راهنمایی ورانندگی هم لحاظ شده که باید بین ماشین ها فاصله باشه تا خطر تصادف کم بشه.عجب فاصله ای است این فاصله
اصلا فاصله یک زیبایی است که اگر درست رعایت شود خیلی چیزها زیباتر از آن چه که امروز هستند نشان داده خواهند شد. همین کلمات را ملاحظه کنید که اگر بین سطره ها فاصله نبود چقدر زشت و شلوغ می شد.زیبایی آن بخاطر فاصله است.

من طرفدار آنهایی هستم که فاصله را درست رعایت کنند اما.......
در یک جامعه اسلامی فاصله بین افراد و طبقات باید چه اندازه باشد.فاصله بین مردم و مسئولین فاصله بین مدیر و کارمند فاصله بین دو دوست و دو همسایه فاصله والدین با فرزندان و معلم با شاگرد و...

بعضی از فاصله ها را که وجب می کنیم می بینیم که خیلی کمه اما وقتی دقت می کنیم می بینیم خیلی خیلی زیاده.
تو آپارتمانی که فاصله آن با واحد کناری بیشتر از چند سانت نیست ولی می بینیم که چقدر از هم فاصله دارند که حتی بعضی وقتها اسم و نام همدیگر را هم نمی دانند..
فاصله بعضی وقتها خیلی حرفها برای گفتن داره آنقدر که می شه از آن درس گرفت.بعضی مواقع انسان فکر می کنه که فاصلش با رفیقش خیلی کمه و شاید هم اصلا فاصله ای وجود نداره ولی وقتی یک حرف و یا عمل یا نظری از اون را در مورد خودمون می فهمیم آنوقت متوجه میشیم که چقدر از ما فاصله داره.
جالبه در جامعه ای که بین پدر و فرزندان و همسر و شوهر برادر و خواهر و بستگان و...به ظاهر هیچ فاصله ای نیست اما در واقع خیلی فاصله  بین ما راپر کرده چگونه انتظار داریم در پارک و کافی شاپ و.......به دنبال افرادی بگردیم که با ما فاصله ای نداشته باشند.
راستی فاصله ما با معصیت و گناه چقدره.
فاصله ما با علم  همراه با عمل چقدره
فاصله ما با تقوا و خدا ترسی چقدره
فاصله ما با امامان معصوم علیهم صلوات الله چقدره
بیائیم بعضی از فاصله ها را کم کنیم .بعضی را زیاد کنیم و بعضی دیگر را دست به  ترکیبش نزنیم.

بیائیم فاصله خود را با خدای خودمان کم و کمتر کنیم که این فاصله کمش هم زیاده
.........


: یک طلبه با عبای مشکی

تو مرا یاد کنی یا نکنی من به یادت هستم ()

آیا علی ع خلافت خلفاء را مشروع می دانست؟؟؟؟ پنج شنبه 87/4/27 ساعت 10:55 صبح

    بعضی از دوستان به سفر عتبات و عمره مشرف شدند که از همین جا برای درک یک زیارت همراه با معرفت و بازگشت آنها با تن و روحی سالم  دعا می کنیم.

مشروعیت خلافت خلفا در کلام مولا

حضرت امیر علیه السلام در نامه خود به معاویه مى‏نویسد :
إنّه بایعنی القوم الذین بایعوا أبا بکر وعمر وعثمان على ما بایعوهم علیه ، فلم یکن للشاهد أن یختار ولا للغائب أن یرد ، وإنما الشورى للمهاجرین والأنصار ، فإن اجتمعوا على رجل وسمّوه إماماً کان ذلک للّه رضىً ، فإن خرج من أمرهم خارج بطعن ، أو بدعة ، ردّوه إلى ما خرج منه ، فإن أبى قاتلوه على أتباعه غیر سبیل المؤمنین وولاه اللّه ما تولى . نهج البلاغة : الکتاب رقم 6 بعضى به این نامه استناد کرده و آن را دلیل مشروعیت خلافت ابوبکر و عمر دانسته ومى گویند : «در این نامه إمام صریحاً اجماع مهاجرین و انصار را بر امامت کسى ، باعث مشروعیت آن دانسته ، از جمله آن رامصحح خلافت خود مى‏داند و آن را مورد رضایت خدا وباعث طعن بر مخالفین آن و حتى حلال بودن قتال با آنان مى‏داند»مجله نهج البلاغه شماره 5 - 4 صفحه 177 .

در پاسخ باید گفت : که در نامه حضرت امیر علیه السلام به معاویه توجه به چند نکته ضرورى است .
1 - آنچه که مسلم است ، امام علیه السلام در این نامه در مقام بیان یک قاعده کلى کلامى نیست ، بلکه در مقام احتجاج با دشمن عنودى است که معتقد به مشروعیت خلافت خلفاء از طریق بیعت مهاجرین و انصار بود . یعنى از باب استدلال به خصم از راه عقاید و افکار و اعمال خود اوست ، که از او بعنوان «وجادلهم بالتی هی أحسن» تعبیر مى‏شودجهت اطلاع بیشتر رجوع شود به کتاب حوار مع الشیخ صالح بن عبد اللّه الدرویش ، تألیف حضرت آیت اللّه سبحانى .
2 - از آنجا که قصد مؤلف نهج البلاغه ، نقل بخشهاى بلیغ سخنان حضرت بوده ، فلذا بخشى از این نامه را نقل کرده و دیگر مؤلفان همانند نصر بن مزاحم و ابن قتیبه این نامه را بصورت مبسوط نقل کرده‏اند و نکاتى در نقل آنان هست که نشانگر حقیقت یاد شده است .
3 - در آغاز نامه حضرت علیه السلام آمده : «فإنّ بیعتی بالمدینة لزمتک و أنت بالشام»رجوع شود به کتاب : وقعة صفین ، ابن مزاحم المنقری : ص 29 ، با تحقیق عبدالسلام محمد هارون ، چاپ مؤسسة العربیّة الحدیثة ، الامامة والسیاسة ، ابن قتیبة الدینوری با تحقیق شیری : ج 1 ، ص 113 ، و با تحقیق زینی : ج 1 ، ص 84 ، المناقب ، موفق الخوارزمی متوفاى 568 : ص 202 ، با تحقیق شیخ مالک محمودى ، چاپ جامعه مدرسین قم ، جواهر المطالب ، ابن دمشقی شافعى : ج 1 ، ص 367 ، با تحقیق شیخ محمودى ، چاپ مجمع احیاء الثقافة الاسلامیّة ، تاریخ مدینة دمشق ، ابن عساکر : ج 59 ، ص 128 با تحقیق على شیرى ، چاپ دارالفکر ، شرح نهج البلاغة ، ابن أبی الحدید : ج 3 ، ص 75 ، و ج 14 ، ص 35 و 43 . یعنى همانگونه که بیعت با ابوبکر و عمر در مدینه بود و تو در شام به آن ملتزم گردیدى ، باید به بیعت من نیز تسلیم شوى .
و این فرمایش حضرت ، در برابر استدلال سخیف معاویه است که دلیل تسلیم نشدن خویش در برابر حضرت را ، سرپیچى مردم شام از بیعت با حضرت عنوان کرده : «وأما قولک أنّ بیعتی لم تصحّ لأنّ أهل الشام لم یدخلوا فیها کیف وإنّما هی بیعة واحدة ، تلزم الحاضر والغائب ، لا یثنى فیها النظر ، ولا یستانف فیها»شرح نهج البلاغة ابن أبی الحدید : ج 14 ، ص 43 ، بحار الأنوار : ج 33 ، ص‏82 ، الغدیر : ج 10 ، ص 320 ونهج السعادة : ج 4 ، ص 263 .
4 - حضرت در بخش پایانى نامه ، داستان بیعت شکنى طلحه و زبیر را گوشزد نموده و سپس از معاویه مى‏خواهد همانند سایر مسلمانها در برابر حکومت ، سر تسلیم فرود آورد و خود را گرفتار ننماید و در غیر این صورت با وى به ستیز خواهد برخاست : «وإن طلحة والزبیر بایعانى ثم نقضا بیعتى ، وکان نقضهما کردّهما ، فجاهدتهما . على ذلک حتى جاء الحق وظهر أمر اللّه وهم کارهون . فادخل فیما دخل فیه المسلمون ، فإن أحب الأمور إلى فیک العافیة ، إلا أن تتعرض للبلاء . فإن تعرضت له قاتلتک واستعنت اللّه علیک»وقعة صفّین : ص 20 و 29 ، الامامة والسیاسة : ج 1 ، ص 113 ، المناقب خوارزمی : ص 202 ، جواهر المطالب : ج 1 ، ص 367 ، تاریخ مدینة دمشق ، ابن عساکر : ج 59 ، ص 128 و شرح نهج البلاغة ، ابن أبی الحدید : ج 14 ، ص 36 .
با توجه به نکات یاد شده ، آیا جاى این هست که بگوییم قضیه اتمام حجت بر معاویه ، بعنوان یک احتمال مطرح است؟
آقاى واعظ زاده بعد از نقل نامه امام گفته‏اند : «ممکن است کسى بگوید : این یک حجت بر معاویه است که شوراى مهاجرین و انصار را راه انتخاب خلیفه مى‏دانسته است و دلیل نیست که آن حضرت ، این شرط را اولویت دوم مى‏دانسته و آن را مشروع مى‏داند ، خوب این یک احتمال است اگر چنانچه یک احتمال باشد کسى که در مقام استدلال هست باید راه نفوذ هر نوع احتمال را مسدود نماید چون «إذا جاء الاحتمال بطل الاستدلال» .
علاوه بر نکات فوق ، کسى که در مقام مشروعیت بخشیدن به خلافت آنان هست ، آیا تکلیف مخالفان آنان را نیز روشن نموده که در رأس آنها حضرت صدیقه طاهره علیها السلام قرار دارد که تا آخرین لحظه از حیات خویش ، به مخالفت و مبارزه بر علیه حکومت باطل آنان ادامه داد : «فغضبت فاطمة بنت رسول اللّه صلى اللّه علیه وسلم فهجرت أبا بکر فلم تزل مهاجرته حتى توفیّت» .
صحیح بخارى : ج 4 ، ص 42 ، کتاب الجهاد والسیر باب فرض الخمس ، السنن الکبرى : ج 6 ، ص 300 ، والطبقات الکبرى : ج 8 ، ص 28 کار مخالفت به جایى رسید که جنازه آن مظلومه تاریخ ، شبانه به خاک سپرده شد و به ابوبکر خلیفه منتخب سقیفه ، اعلام شرکت در نماز او نشد : «فلمّا توفّیت دفنها زوجها على لیلاً ولم یؤذن بها أبا بکر وصلّى علیها ، وکان لعلیّ من الناس وجه ، حیاة فاطمة ، فلمّا توفّیت استنکر على وجوه الناس»صحیح بخارى : ج 5 ، ص 82 ، کتاب المغازى باب غزوة خیبر ، الطبقات الکبرى : ج 2 ، ص 315 ، و سیر اعلام النبلاء : ج 2 ، ص 121 .
اگر ابوبکر را به هر دلیلى ، خلیفه و امام مشروع بداند ، باید معتقد باشد که مطابق حدیث شریف «من مات ولیس علیه إمام فمیتته میتة جاهلیة»الکافی : ج 1 ، ص 376 ، ح 1 ، در بعضى از منابع از امام رضا علیه السلام آمده : «من مات بغیر إمام مات میتة جاهلیة» ، اختصاص شیخ مفید : ص 268 ، مستطرفات السرائر : ص 635 ، تفسیر عیاشى : ج 2 ، ص 303 ، تفسیر المیزان : ج 13 ، ص 171 در منابع اهل سنت از رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم نقل شده : «من مات بغیر إمام مات میتة جاهلیة» . مسند أحمد : ج 4 ، ص 96 ، المعجم الکبیر طبرانى : ج 19 ، ص 388 ، مسند الشامیین طبرانى : ج 2 ، ص 437 ، مسند أبى داود الطیالسى : ص 259 ، ( عن زید بن اسلم عن بن عمر ) ، مجمع الزوائد الهیثمى : ج 5 ، ص 218 ، شرح نهج البلاغة ابن أبی الحدید : ج‏9 ، ص 155 وى گفته : «وأصحابنا کافة قائلون بصحة هذه القضیة» هرگونه مرگ بدون بیعت با امام عصر خویش ، مساوى با مرگ جاهلیت است ، پس بنابراین تکلیف حضرت زهرا علیها السلام آن شهیده دوران چه مى‏شود؟
کلینى در کافى با سند صحیح از امام کاظم علیه السلام نقل کرده که : «إنّ فاطمة شهیدة صدیقة» . کافى : ج 1 ، ص 458 . و مرحوم مجلسى در ذیل این روایت آورده : «وهو من المتواترات» . مرآت العقول : ج 5 ، ص 318 وبا توجه به سخن رسول گرامى صلى الله علیه و آله و سلم : «من مات ولیس له إمام یسمع له ویطیع مات میتة جاهلیة» اختصاص شیخ مفید : ص 269 ، مستدرک الوسائل : ج 18 ، ص 177 ، امامى که اطاعت و فرمانبردارى او بر حضرت زهرا علیها السلام لازم بود چه کسى بود؟ و آیا این چنین عقیده مستلزم انکار آیه تطهیر نیست؟
در اینجا بد نیست سخن علامه امینى را در این زمینه ، مورد دقت قرار دهیم :
«فالحقیقة هاهنا مردّدة بین أنّ الصدیقة سلام اللّه علیها عزبت عنها ضروریّة من ضروریّات دین أبیها وهی أولاها وأعظمها ، وقد حفظته الأمّة جمعاء ، حضریها وبدویها ، وماتت - العیاذ باللّه - على غیر سنّة أبیها ، وبین أن لا یکون للحدیث مقیل من الصحّة وقد رواه الحفظة الأثبات من الفریقین وتلقّته الأمّة بالقبول ، وبین إنّها سلام اللّه علیها لم تک تعترف للمتقمّص بالخلافة ، ولا توافقه على ما یدّعیه ، ولم تکن تراه أهلاً لذلک ، وکذلک الحال فی مولانا أمیر المؤمنین علیه السلام . فهل یسع لمسلم أن یختار الشقّ الأوّل ویرتأی لبضعة النبوّة ولزوجها نفس النبی الأمین ووصیّه على التعیین ، ما یأباه العقل والمنطق ، ویبرأ منه اللّه ورسوله ؟ لا ، لیس لأحد أن یقول ذلک . وأمّا الشقّ الثانی ، فلا أظنّ جاهلاً یسف إلى مثله بعد استکمال شرایط الصحّة والقبول وإصفاق أئمّة الحدیث ومهرة الکلام على الخضوع لمفاده ، وإطباق الأمم الإسلامیّة على مؤدّاه . فلم یبق إلا الشقّ الثالث ، فخلافة لم تعترف لها الصدیقة الطاهرة وماتت وهی واجدة علیها وعلى صاحبها ، ویجوّز مولانا أمیر المؤمنین التأخّر عنها ولو آناًما ، ولم یأمر حلیلتها بالمبادرة إلى البیعة ، ولا بایع هو ، وهو یعلم أنّ من مات ولم یعرف إمام زمانه ولیس فی عنقه بیعة مات میتة جاهلیة ، فخلافة ، هذا شأنها ، حقیقة بالإعراض عنها ، والنکوص عن البخوع لصاحبها»الغدیر : ج 10 ، ص 361 .


: یک طلبه با عبای مشکی

تو مرا یاد کنی یا نکنی من به یادت هستم ()

پرسش و پاسخ پیرامون انسان یکشنبه 87/4/16 ساعت 12:41 عصر

سوال :

روایت على (علیه السلام) در مورد وجود آدم قبل از حضرت آدم را بیان کنید؟

جواب :

طبق روایات عدیده پیش از آفرینش آدم ابو البشر ونسل حاضر عالم هایى ونسل هایى از همین نوع بشر بر این زمین مى زیسته اند. ومکتشفات علمى نیز این روایات را تایید مى کند ، زیرا فُسیل هایى از نوع بشر کشف شده که میلیون ها سال قبل بر این زمین می زیسته اند ، در صورتى که حد اکثر عمر نسل حاضر بین هفت وهشت هزار سال است. کسى از امیر مؤمنان (علیه السلام) پرسید قبل از آدم که بوده است ؟ فرمود : آدم وى سؤال را تکرار کرد ، حضرت فرمود : اگر صد بار بپرسى خواهم گفت آدم. امام صادق (علیه السلام ) فرمود : اگر ملائکه قبلاً کسى را ندیده بودند که در زمین فساد وخون ریزى کند، این سوال را : ((آیا کسى را در زمین قرار میدهى که فساد وخون ریزى کند ؟)) نمی کردند.

سوال :

خداوند از آینده انسان با خبر است پس آفرینش انسان براى چیست ؟

جواب :

خلقت انسان همانند وجود همه مخلوقات عالم از اسرار پیچیده و نامعلومى برخوردار است ـ ولى آنقدر می دانیم که از جمله اسرار حکیمانه وجود انسان ، وصول به رشد و کرامت انسانى است به طورى که مورد غبطه فرشتگان خواهد بود و اگر چنین استعداد عظیمى نادیده گرفته می شد و همواره در خاکدان طبیعت مى ماند ، قطعا ظلم نا روایى بود که از خداى حکیم متعال هرگز سر نخواهد زد . شخصى از امام صادق ( علیه السلام ) پرسید : « فلأى علة خلق الخلق و هو غیر محتاج الیهم ولا مضطر إلى خلقهم ، ولا یلیق به التعبث بنا. فقال صادق (علیه السلام) « خلقهم لإظهار حکمته وإنفاذ علمه ، وامضاء تدبیره » یعنى: به چه علت خداوند بشر را آفرید در صورتى که به آنها احتیاج ندارد و هیچ اضطرارى در خلقت آنها وجود نداشت و لایق او نیست که کار بیهوده در آفرینش ما انجام دهد ، امام صادق (علیه السلام) فرمودند:« بشر را آفرید براى آشکار کردن حکمت و اثبات نمودن علمش واجراى تدابیرش» ودر ذیل آیه شریفه « ولا یَزَالُونَ مُخْتَلِفِینَ إِلاَّ مَن رَحِمَ رَبُّکَ وَلِذَلِکَ خَلَقَهُمْ » یعنى: و اگر پروردگارت مى‏خواست، همه مردم را یک امت (بدون هیچ گونه اختلاف) قرار مى‏داد ولى آنها همواره مختلفند مگر کسى را که پروردگارت رحم کند! و براى همین (پذیرش رحمت) آنها را آفرید (هود :118و119) ازامام صادق( علیه السلام ) نقل شده که می فرماید: انسان را خلق نمود تا هرآنچه مستوجب رحمت الهى است ، انجام دهند، سپس بر آنها ترحم نماید.

سوال :

اینکه مى گویند انسان داراى دو بُعد اندیشه واحساس می باشد درست است؟

جواب :

انسان داراى : عقل واندیشه است ، تنها انسان است که مى اندیشد وبه کمک عقل و فکر تصمیم مى گیرد. دومین بُعد ، قلب واحساس است. در حدیث دارد (مرکز العقل الدماغ ومرکز القسوة والرخوة القلب) کانون عقل وتفکر مغز ودِماغ است اما مرکز احساسات وعواطف قلب است انسان هم عقل دارد وهم محبت و کینه ، احساسات انسان خوب و بد دارد مانند: مهر و غضب ، دوستى ودشمنى ، کنیه توزى ومهرورزى ، و ... بنابر این جواب مثبت است .

سوال :

خصوصیت تنوع طلبى در انسان چگونه مى تواند در راه خدا به کار برده شود؟

جواب :

بدون شک انسان تنوع طلب است بر خلاف حیوانات که داراى زندگى یکنواخت مى باشند ، مثلاً زنبور عسل میلیونها سال است خانه مُسدَّس ویک نواخت مى سازد وزندگى جمعى منظم ولى یک سویه دارد ، مورچه نیز داراى حیات ثابت است هیچ تنوعى در حیات حیوانى دیده نمى شود ، اما انسان دیروز کوخ نشین بود امروز کاخ نشین است دیروز با قاطر واسب والاغ مسافرت مى کرد امروز با جت وهواپیما پرواز مى کند روح تنوع طلبى به یارى عقل و خرد پیوسته زندگى انسان را تنوع مى بخشد ، اما چگونه مى شود تنوع طلبى بشر در راه خدا بکاررود؟ خیلى ساده است انسان مى تواند خانه تازه ومجللَّى براى پذیرایى مهمان بسازد مى تواند یک روز درمانگاه ساخته وروز دیگر مدرسه بسازد در عبادتش تنوع داشته باشد در هر نمازى سوره خاصى بخواند از مستحبات ودعاهاى مختلف ومتنوع استفاده نماید یک روز به عیادت بیماران برود وروز دیگر به کار بپردازد منتهاىِ مراتب به قصد خدمت به بندگان خدا زندگى وخدمات را متنوع سازد یک روز درس بخواند روز دیگر درس بدهد به زیارت دوستان بپردازد سرى به خانواده هاى بى بضاعت بزند ودهها کار متنوع که مى تواند براى خدا انجام دهد ، شاید به خاطر تنوع طلبى انسان است که خداوند واجبات ومستحبات را متنوع ساخته وبه هر انسان ذوق وسیلقه هاى متنوع بخشیده است.

                                     *******************************************

 امشب  بین نماز مغرب و عشا در مدرسه فیضیه استاد اخلاق و عمل آیه الله اشتهاردی که سالها در مدرسه فیضیه و در منزل تاریخی مرحوم امام (ره) درس اخلاق می فرمودند روحش به سرای باقی شتافت و در جوار حق آرام گرفت.

فیضیه تو شاهد باش که این مرد تا لحظه آخری که در گوشه ای  به نماز مشغول بود با زهد و قناعت زندگی کرد و هر آنچه تو شاهد بودی به درس و بحث و سفارشات اخلاقی همه و همه برای خدا بود.(رفتی ولی برای هدایت و سلامت روح ما هم دعا کن)ملتمس منک الدعاء: یک طلبه با عبای مشکی

                                              خدایا ما را برای خودت شکار کن

طول عمر در ادیان 

ادیان همه در عمر بسیار طولانی بعضی از افراد اتفاق نظر دارند.

تورات کتابی است که با همین وضع تحریف شده مورد اعتماد یهود و نصاری است.در سفر تکوین اصحاح 5 آیه 5و8و11و14و17و20و27و31 و در اصحاح 9 آیه 29 و اصحاح 11 آیه 10 تا 17 و در موارد دیگر افرادی را از پیغمبران و سایر افراد نام برده که عمر بعضی از آنها متجاوز از چهارصد و ششصد و هفتصد و هشتصد و نهصد بوده است.

همچنین معتقدند که ایلیا برای اینکه الم مرگ نبیند زنده به آسمان مرفوع شد و آدام کلارک مفسر می گوید:شکی نیست در اینکه ایلیا زنده به آسمان مرفوع شد.(رجوع شود به کتاب اظهار الحق ص124 ج2)

دین مقدس اسلام

در قرآن مجید به صراحت از عمر طولانی نوح در سوره عنکبوت آیه 14 خبر می دهد که فقط مدت اشتغال نوح پیغمبر علی نبینا و آله و علیه السلام به دعوت قوم پیش از طوفان به صریح این آیه نهصد و پنجاه سال بوده است.

عموم مسلمانان اتفاق دارند که عیسی و بلکه خضر و ادریس و الیاس زنده هستند که عیسی در آخر الزمان به زمین خواهد آمد و به حضرت مهدی علیه السلام در نماز اقتدا می کند.

طول عمر از نظر تاریخ

از نظر تاریخ نیز عمر طولانی مورد تائید است.یکی از کتابهائی که به خصوص در تاریخ زندگی و شرح احوال معمرین نگاشته شده و یکی از مآخذ و مصادر و کتب مهم تراجم و رجال بشمار می رود کتابی است که ابو حاتم سجستانی متوفی 350 بنام المعمرون تالیف کرده است.

همچنین آیه الله العظمی صافی گلپایگانی هم در بخشی از کتاب خود با نام نوید امن و امان تعدادی از کسانی که در تاریخ عمر  طولانی داشته اند را ذکر نموده است.

طول عمر حضرت ولی عصر (عج)

ما می گوئیم اصلا عمر ایشان اگر چند هزار سال دیگر و بیشتر بر آن افزوده شود نباید مورد حرف و و محل شبهه باشد زیرا امکان ذاتی و امکان وقوعی طول عمر ثابت و مسلم است حال ماچه امکان طبیعی طول عمر و وقوع آنرا ثابت کنیم و چه امکان آنرا ثابت ندانیم و عمر طولانی را یک امر خارق العاده و معجزه بشماریم در مورد طول عمر ایشان اگر ایمان به خدا و قدرت و صحت نبوت داریم نباید تردید کنیم.(رجوع شود به کتب اعتقادی)

اخبار شیعه درمورد مهدی موجود موعود علیه السلام

صدوق در کمال الدین و علی بن محمد خزار رازی در کفایه الاثر از حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام در ضمن حدیثی روایت کرده اند که فرمود :فرزند نهم از فرزندان برادرم حسین علیه السلام را خدا عمرش را در غیبتش طولانی نماید سپس بقدرت خود او را آشکار سازد در صورت جوانی که کمتر از چهل سال داشته باشد ذلک لیعلم ان الله علی کل شیء قدیر(منتخب الاثر ص 206

صدوق از حضرت رضا علیه السلام در ضمن حدیثی چنین روایت کرده است:القائم هو الذی خرج کان فی سن الشیوخ و منظر الشبان قوی فی بدنه

یعنی :قائم آنکسی است که وقتی ظاهر شود در سن پیران و منظر و سیمای جوانان و با قوت بدن باشد. منتخب الاثر باب 17

سخنی با برادران اهل سنت

جمعی از مشاهیر علماء اهل سنت به وصایت و ولایت اثنی عشر علیهم السلام ایمان دارند. و به مهدویت حضرت ولی عصر علیه السلام قائل و معترفند .

بسیاری هم در تعیین مهدی موعود (به قول شیخ الاستاد آیه الله جوادی مهدی موجود موعود) موافقت ندارند اما در آن تعصب و لجاجت نمی ورزند و آنرا یک ماده اختلاف جوهری بین شیعه و سنی نمی دانند بلکه یک اختلاف صغروی و مصداقی می شمارند.

یکی از دانشمندان معاصر اهل سنت به نام استاد محمد زکی ابراهیم رائد در مقاله ای که به مناسبت نیمه شعبان و مهدی منتظر در مجله المسلم و مجله العشیره المحمدیه طبع مصر در شماره اول سال هیجده شعبان 1387 نگاشته در فصلی تحت عنوان موعود آخرالزمان فی مختلف المذاهب و الادیان می گوید:مهدی موعود در نزد برادران شیعی ما شرحی دارد که ما در وقت دیگر بیان می کنیم ول یآنچه برادران شیعه ما برآن رفته اند با جمهور اهل سنت در اصول و مباید اساسی بهم می رسند و خلاصه آن اصول این است که بطور حتم مهدی اهل بیت که آمال مسلمانان را تحقق می دهد و احوال بشر به او مستقیم می گردد ظاهر خواهد شد.

این دانشمند اهل سنت بدون هیچ لجاجت و... مساله مهدویت و عقیده شیعه را در اصول و مبانی با اهل سنت موافق شمرده ولی عده ای دیگر از دانشمندان انها به دلیل مغرض بودن و شاید هم مزدور استعمار و صهیونیسم بین الملل بودن نمی تواند این واقعیت را بیان و قبول کنند.

حال سخن اینجاست که:

1-مگر در قران نخوانده اید که خدا ابلیس را تا وقت معلوم مهلت داده است.

2-مگر قرآن نخوانده اید که در شرح احوال نوح می فرماید:فلبث فیهم الف سنه الا خمسین عاما

3- مگر شما خدا را قادر و توانا نمی دانید برای اینکه یکی از بندگان خاص خود را هر چه مصلحت بداند عمر طولانی عطاءنماید.

4-مگر در صحیح مسلم خودتان و در قسم دوم از جزء دوم در باب ابن صیاد و در سنن ترمذی در جزء دوم و در سنن ابی داود در باب خبر ابن صائد از کتاب ملاحم آن روایات متعدد را راجع به ابن صیاد و این صائد ندیده اید که پیغمبر احتمال داد او همان دجال باشد که آخر الزمان ظاهر می شود؟

5-مگر حدیث تمیم داری را که مسلم در باب خروج دجال و ابن ماجه در جزء دوم در ابواب فتن و ابوداود در جزء دوم سنن روایت کرده اند نخوانده اید که صریح است براینکه دجال در زمان پیغمبر زنده بوده و در آخر الزمان ظاهر می شود.

6-و چگونه شد که عمر بسیار طولانی را برای خضر و ادریس و عیسی جایز می شمارید اما برای حضرت مهدی موعود با اینهمه شواهد و ادله و معجزات و کرامات که در عصر غیبت صغری و کبری از او ظاهر شده جایز نمی شمارید.

با اجازه ادامه دارد...


: یک طلبه با عبای مشکی

تو مرا یاد کنی یا نکنی من به یادت هستم ()

وقتی ناصری شاعر می شود شنبه 87/4/15 ساعت 11:58 عصر

اینم اشعار رفیق شفیق و همره طریقمون ناصر خان ناصری دلفانی که  خدا نصرت خودش را شامل حالش کنه/در ضمن چند روزی است دینش کامل شده و به نصفه خودش رسیده که من این گره خوردن در طریق عشق و عاشقی و زیبا شدن و شروع یک زندگی جدید در ما بودن را بهش تبریک می گم امیدوارم آخرین بارش باشه که از این کارها می کنه. 

تقدیم به امام زمان و منتظران آن یار غایب از نظر

 بیــا که در نبودنت شکسته شد  دعای  من

بیا که من مســافرم،غریب آشــــــنای من

 

ببین که چِکِّه می کند دِلِ به گِل نشسته ام

بیــــا تمام کن دگر مخمـصه ی عزای من

 

هنوز هـم نـــشسته ام کنار حوض انتظار

بیا که دیــــر می شود اشهدِ اشکهای من

 

حدیث زندگانیم سپرده ام به دست صبح

خدا کند قضا شود نـــماز هر عشای من

 

قنوت عشق و عاشقی غروب میکند اگر

سـراغ "استجب لکم" نگیرد از برای من

 

چه میــــــشود ســلام را نداده آشنا شوم 

به چهره ی مبارک امام دلـــــربای  من


: یک طلبه با عبای مشکی

تو مرا یاد کنی یا نکنی من به یادت هستم ()

<   <<   6   7   8   9      >

ِْلیست کل یادداشت های این وبلاگ

به یاد دوران وبگردی
امضاء از یک هنرمند
ساخت ایمیل
تبلیغ مدرن 2
تبلیغ مدرن1
چگونه می خوای جوابش رو بدی
روز افتخار نسل نوع انقلاب
رفتار عمر با زنان
استدلال به غیرت عرب
تقدیم به مادر پاکیها 2
تقدیم به بانوی پاکیها1
چند معمای فکری
معرفی کتاب
تقدیم به رهبر عزیزم
یک قرار عاشقانه
[همه عناوین(75)][عناوین آرشیوشده]

خانه
مدیریت
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 
 Atom 



:: کل رفقای من::
193902


:: رفقای امروز ::
12


:: رفقای دیروز ::
14



:: درباره حقیر ::

یک طلبه با عبای مشکی

:: لینک به وبلاگ ::


:: پیوندهای روزانه::

مذهبی [6]
[آرشیو(1)]


:: آرشیو ::

طوفا ساعت 3
مشتریهای خدا
یک امام جمعه در دست اشرار
بخون و گرنه از دستت می ره
یک امام جمعه در دست اشرار
یک شیعه با سلاح قلم 1
فاطمه سرچشمه پاکیها
7. یک شیعه با سلاح قلم 2
میوه درخت طوبی
سوغات مشهد
نعمتی به نام فاصله
پرسش و پاسخ پیرامون انسان
هرگز به فکر خوشایند مردم نباش
عشق دودی
آیا کار این مرد درست است؟؟؟؟
شیخ حسنعلی نخودکی
به بهانه غربت بقیع
یک شیعه با سلاح قلم 4
کی دانشجو است؟
بیایید مجانی مهربان باشیم
نیاز من و تو چیه؟
تو ماندی من رفتم
روحانیت؟؟؟؟؟؟؟؟
امام زمان با دین جدید
عاشقانه با معشوق
الوعده وفا
مناظره
امامت در کودکی
تصاویر جدید اغتشاشات
اتفاقات در انتخابات


:: دوستان من (لینک) ::

عاشق آسمونی
لحظه های آبی
بتلیجه
مهندس محی الدین اله دادی
خاکستر این شراره دیگر سرد است...
یادداشتها و برداشتها
.: شهر عشق :.
منطقه آزاد
رازهای موفقیت زندگی
سربازی در مسیر
عشق پنهان
گروه اینترنتی جرقه داتکو
سکوت پرسروصدا
هدیه
صفحات خط خطی
مهندسی متالورژِی
آرامش جاویدان در پرتو آموزه های اسلام
مناجات با عشق

exchange55
فکر نو مساوی پیشرفت
دین حق
تبلیغ ِآگهی
ESPERANCE55
تا ریشه هست، جوانه باید زد...
.:تـــــیم آی تــــــــــی:.
::::: نـو ر و ز :::::
سفر به ماوراء
سیر بی سلوک
دوستانه و صمیمانه
دفتر چه یادداشت یک خواهر طلبه
باز مانده تنها
سیری به ماوراءالطبیعه
یک سید دوست داشتنی
ثروتمند ترین مرد جهان
عاشورا
یه مخلوق
پایگاه اطلاع رسانی حجت الاسلام دهشتی


:: لوگوی دوستان من ::






































:: بیا با هم رفیق بشیم ::

 

:: موسیقی وبلاگ::


  گزارش تصویری مراسم کانون
 
   دوستانه و صمیمانه
 
   وبلاگ برادران کانون - گروه آر وی
 
   وبلاگ ویژه سفر کربلای 82 کانون
 
   واحد دانشجویی کانون - باصر
 
   مدرسه متافیزیک کانون
  
   نگارخانه کانون - فال و تماشا
 
   آموزشگاه زبان انگلیسی کانون
 
   وبلاگ آموزشگاه زبان
 
   نمآهنگ های کانون
 
   انجمن شعر خواهران کانون
 
   واحد قرآنی خواهران کانون - فاران
 
   واحد قرآنی برادران کانون - ابرار
 
   واحد طلاب کانون
 
   ورزش و کانون
 
   واحد امداد کانون
 
   لخته های دل من
 
   معرفی کانون
 
   واصل - واحد شهدای کانون
 
   رهپویان چه خبر؟
 
   واحد هنری کانون - وری نایس
 
   وبلاگ واحد هنری کانون
 
  وبلاگ کاروان مشهد نوروز 83 کانون

 
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن